- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خوشاب بزمی که سرخوش از شراب صحبت جانان برقص آیم چو مستان دستکوبان پایافشانان
2 بیک جام میم کافر شناسد زاهد و داند مسلمان خویش را و میخورد خون مسلمانان
3 ز بیقدری کشم از آسمان نازی درین محفل که دارد میزبان سفله بر ناخوانده مهمانان
4 دلم خون شد ز شوق نارپستان بتان تا کی خورم حسرت ز نخل قامت این نارپستانان
5 ننالم از جفای گلرخان اما گذشت از حد برین مسکین گدایان جور این مغرور سلطانان
6 من و میخانه کانجا دامن رندان دردی کش زند صد طعنه بر دامان پاک پاکدامانان
7 مده زلف پریشان اینقدر بر باد اگر آگه شوند از سستی پیمانخویش این سستپیمانان
8 چه از مشکین خطان و عنبرین زلفان جز این دیدم که روزم تیره شد زینان و شامم تارتر زآنان
9 معاذالله بصد خواری کشم پا از درت اما گذشت از حد جفای پاسبانان جور دربانان
10 بر او کیستم مشتاق پیش حضرت شاهی ستاده بنده ای از جان دعاگویان ثناخوانان