-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خرم آن روز کزین محنت و غم باز رهم بمراد دل ازین درد و الم باز رهم
2 رفت مجنون و ازین داغ جگر سوز برست می روم تا من دلسوخته هم باز رهم
3 نیست امکان خلاصی ز تو در ملک وجود مگر از قید تو در کوی عدم باز رهم
4 از تو بر من ستم و جور خلاف کرمست کرمی کن، که ازین جور و ستم باز رهم
5 جان ز غم سوخت، هلالی، قدح باده کجاست؟ تا ازین سوز درون یک دو سه دم باز رهم