- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خه خه که چو بوالعجب نگاری یارب که چه دلفریب یاری
2 در بزم چو کبک در خرامی در رزم چو باز در شکاری
3 در میدان است گوی حسنت وقتست که می کنی سواری
4 سوگند خوری که بی تو شادم سوگند مخور که استواری
5 ای روی نکو بسی نمانده است تا هر چه بتر برویم آری
6 در کار تو من چنین و آنگه هر دم گوئی که در چه کاری
7 ای شمسه نیکوان چه گویم تا خاطر خویش بر گماری
8 بر من شمر ار نباشدت رنج تا کی دو سه بوسه شماری
9 نی نی غلطم مرا بحل کن تو بوسه کم بها نداری
10 با صبر ضعیف و عقل سستم هر دم گوئی بر وی خواری
11 ای عقل بپای تا چه مرغی وی صبر بیار تا چه داری
12 گر بی خبری ز من عجب نیست کز خوی خودت خبر نداری