خواجه‌ای از خان از عطار نیشابوری منطق‌الطیر 2

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

خواجه‌ای از خان و مان آواره شد

1 خواجه‌ای از خان و مان آواره شد وز فقاعی کودکی بی‌چاره شد

2 شد ز فرط عشق سودایی ازو گشت سر غوغای رسوایی ازو

3 هرچ او را بود اسباب و ضیاع می‌فروخت و می‌خرید از وی فقاع

4 چون نماندش هیچ، بس درویش شد عشق آن بی‌دل یکی صد بیش شد

5 گرچه می‌دادند نان او را تمام گرسنه بودی و سیر از جان مدام

6 زانک چندانی که نانش می‌رسید جمله می‌برد و فقاعی می‌خرید

7 دایما بنشسته بودی گرسنه تا خرد یک دم فقاعی صد تنه

8 سایلی گفتش که ای آشفته کار عشق چه بود سر این کن آشکار

9 گفت آن باشد که صد عالم متاع جمله بفروشی برای یک فقاع

10 تا چنین کاری نیفتد مرد را او چه داند عشق را و درد را

عکس نوشته
کامنت
comment