1 خواجه از بخل در مسلمانی اعتقادی برای خود بنهاد
2 روزه گوید بهین طاعاتست وز زکاتش همی نیاید یاد
3 من بگویم که بر کجا باشد این چنین اعتقاد را بنیاد
4 اندرین هیچ می نباید خورد وندران چیزکی بباید داد
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 شب نیست کم ز هجر تو صد غم نمی رسد اشکم بچار گوشۀ عالم نمی رسد
2 اندر تو کی رسم؟ که نسیم سحرگهی در گرد آن کلالۀ پر خم نمی رسد
1 بی تو مرا زندگی بکار نیاید محنت هجر تو در شمار نیاید
2 در چمن وصل روی تو گل عیشم پی مدد خون دل ببار نیاید
1 خبر گل بچمن می آرند مژده جان وی تن می آرند
2 نقش بندان ربیعی آبی با رخ کار چمن می آرند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **