- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خان احمد دون کز ستم و ظلم پیاپی بر خلق رساندی الم و رنج دمادم
2 آن فتنهٔ عالم که ز ظلم و ستمش بود بس سینه پر از آتش و بس دیده پر از نم
3 نزدیک به آن شد که زهم ریزد و پاشد از فتنهٔ او سلسلهٔ عالم و آدم
4 صد شکر که شد کشته به خواری و ز قتلش پر گشت ز شادی دل خلقی، تهی از غم
5 چون بهر مکافات و سزای عمل خویش بربست به آهنگ سقر رخت ز عالم
6 بودم پی تاریخ که پیر خردم گفت بنویس که خان احمد دون شد به جهنم