-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خیرالامور اوسط اولاد آدمیم در عین عالمیم و مبرا ز عالمیم
2 در مفلسی است چاشنی حد اعتدال چون کاسهٔ تهی نه زیادیم و نه کمیم
3 در دامگاه حادثه صیدی چو ما که دید رامیم با شکاری و از خویش می رمیم
4 دیدیم تا در آینهٔ دل جمال دوست اسکندر زمانه و هم جام و هم جمیم
5 ما را تلاش چشمهٔ حیوان چو خضر نیست آب حیات یافته از چاه زمزمیم
6 ای دل صفای مروه ز سعی تمام ماست ما در حریم خاص دل و دیده محرمیم
7 [ار هست] جور چرخ به نیکان تو ای رقیب با ما بدی مکن که ز نیکان عالمیم
8 تاب نگاه گرم نداریم از کسی بر روی روزگار مگر چشم شبنمیم
9 برهان ما کلام خداوندگار ماست هر جا که می رویم سعیدا مکرمیم