خضر از لب تشنگان روی آتشناک از سلیم تهرانی غزل 301

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

خضر از لب تشنگان روی آتشناک اوست

1 خضر از لب تشنگان روی آتشناک اوست یوسف از خیل اسیران گریبان چاک اوست

2 گر سری دارم به زلف خوبرویان دور نیست کز پریشان خاطری پندارم آن فتراک اوست

3 بخت آنم کو، که گوید چون رسد بر تربتم داشتم بی خان و مانی، کشته شد، این خاک اوست

4 چشم سوزن گریه آلود است از چاک دلم این سخن را شاهد من رشته ی نمناک اوست

5 در نگیرد صحبت ما با شقایق در خزان اول مستی ما و آخر تریاک اوست

6 نیست آزادی کسی را در جهان غیر از سلیم هرچه دارد روزگار از بهر جان پاک اوست

عکس نوشته
کامنت
comment