-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خضر را راه بسرچشمه حیوان تو نیست اهرمن را خبر از مهر سلیمان تو نیست
2 تا کمان ابروی تو کرده بزه تیر کمان سینه ای نیست که مجروح بپیکان تو نیست
3 تا خم زلف بگرد ذقنت حلقه زده یوسفی نیست که در چاه زنخدان تو نیست
4 زاهدی نیست در این شهر که با زهد و ورع کاو خراب از اثر غمزه فتان تو نیست
5 اگر ای کعبه دهد دست طواف حرمت حاجیان را غمی از خار مغیلان تو نیست
6 گر بجولانگه تو رستم دستان آید که بدستان و حیل در خور جولان تو نیست
7 من بهر جمع حدیث خم زلفت گویم تا نگویند که آشفته پریشان تو نیست
8 طوطی خط چه عجب پرزند ار گرد لبت شکری نیست که در کنج نمکدان تو نیست
9 نرود حرف در آن نقطه موهوم حکیم نکته ای نیست که در لعل سخندان تو نیست