-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سپاه دوست کزین سو سوار می گذرید ز روی لطف به سوی فتادگان نگرید
2 سوی شکار شد آن ماه و من به ره ماندم خدای را غم حال من شکسته خورید
3 به خواریم مگذارید بر ره افتاده که پیش چشم من از جان و دل عزیزترید
4 قلاده سگ کویش به گردنم فکنید کشان کشان ز پیش تا شکارگه ببرید
5 کرم کنید و ستانید نیم جان مرا به خاک سم سمند سوار من سپرید
6 اگر شماره خیل سگان خویش کند مرا به سهو هم از خیل آن سگان شمرید
7 نکرد در دلتان جای ناله جامی دریغ کز غم ارباب درد بی خبرید