1 کشمیر که با بهشت همچشم افتاد صد حیف که در جای بدی شد بنیاد
2 کشمیر درین زمین نمیکرد وطن تا این ره بد که پیش کشمیر نهاد؟
1 تا آفت غم لازمه طبع شراب است می بوی خوش و ساغر ما چشم خراب است
2 چون نشکندم دل، که ز پوشیدن رویت آن را که شکستی نرسد، طرف نقاب است
1 فسون نالهام شب بسته خواب پاسبانش را که با هر سر نباشد آشنایی آسمانش را
2 ز چاک سینهام دل میکند نظاره زلفش چو مرغی کز قفس بیند به حسرت آشیانش را
1 ما را ز دست جور تو پای گریز نیست راحت، نصیب دیده خونابه ریز نیست
2 شد سنگ، خاک در کف طفلان ز انتظار داغم ازین خرابه که دیوانهخیز نیست