1 ای کریمان بلح و ممدوحان جودتان زفتی از زمانه ببرد
2 مدحتان گفتم و عطا دادید نجمی راوی از میانه ببرد
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 ای قامتت قیامت سرو چمن شده زلفین تو به بوی چو مشک ختن شده
2 هم قامتت چو صورت تو گشته دلفریب هم زلف تو چو وعده تو پر شکن شده
1 گر صد یک از جمال تو در مشتریستی او را زیک جمال تو صد مشتریستی
2 گر فال مشتری چو تو فرخنده باشدی صد آفتاب چاکر یک مشتریستی
1 شکر بارد همی از ناردانش قمر تابد همی از گلستانش
2 شکر طعم و قمر نور است طبعم همه ساله ز وصف این و آنش
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به