حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی
حزین لاهیجی

کام، آشنا به ماحضر روزگار از حزین لاهیجی غزل 253

غزل 253 ام از 1771 غزلیات

کام، آشنا به ماحضر روزگار نیست

1 کام، آشنا به ماحضر روزگار نیست جز زهر غصه در شکر روزگار نیست

2 داندکسی که محنت هستی کشیده است دردی بتر، ز دردسر روزگار نیست

3 آسوده اند از غم ایام، بیخودان در ملک وحشتم، خبر روزگار نیست

4 نعلم چو آفتاب ز جایی در آتش است سودی امیدم، از سفر روزگار نیست

5 درباب، فیض صبح بناگوش یار را تاثیر فیض، با سحر روزگار نیست

6 زلفش حوالهٔ دل شوریدگان کند هر فتنه ای که زیر سر روزگار نیست

7 از خود جدا نشسته و آسوده خاطرم کاری مرا به شور و شر روزگار نیست

8 داری طمع ز دیدهٔ شوخ ستارگان آب حیا، که در گهر روزگار نیست

9 حشم بد زمانه بود درکمین ما خرم کسی که، در نظر روزگار نیست

10 دارد حزین ، اگر چه ره عشق خارها امّا، چو راه پر خطر روزگار نیست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر کام، آشنا به ماحضر روزگار نیست

شاعر شعر کام، آشنا به ماحضر روزگار نیست چه کسی است ؟

شاعر شعر کام، آشنا به ماحضر روزگار نیست حزین لاهیجی می باشد.

شعر کام، آشنا به ماحضر روزگار نیست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 12 سروده شده است.

قالب شعر کام، آشنا به ماحضر روزگار نیست چیست ؟

قالب شعر کام، آشنا به ماحضر روزگار نیست غزل است

مضمون اصلی شعر کام، آشنا به ماحضر روزگار نیست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر