1 کالصبح أتانی رسولک فانجلی کالصبح أتانی رسولک فانجلی
2 فعلمت انک لا محاله زایری أبدء رسول الشمس صبح صادق
1 این منم یا رب که در دل شادمانی یافتم و آنچه جستم از قضای آسمانی یافتم
2 با من این الطاف چرخ کینه ورزان میکند کز خدیو ملک دانش مهربانی یافتم
1 ساقی بیار باده که چون خلد شد چمن شد باغ روشن از گهر ابر تیره تن
2 آهوی سرو نافه بیفکند وزین قبل باد صبا گرفت دم نافه ختن
1 منت ایزد را که دیگر باره بی هیچ انقلاب بر سر اهل خراسان سایه گسترد آفتاب
2 تا ابد نتوان ادای شکر این کردن که باز مسند عزت مشرف شد بشاه کامیاب