1 کالصبح أتانی رسولک فانجلی کالصبح أتانی رسولک فانجلی
2 فعلمت انک لا محاله زایری أبدء رسول الشمس صبح صادق
1 هر چند مدتی شدم از روی اضطرار دور از جناب حضرت میمون شهریار
2 شاه جهان پناه که بر تخت خسروی یک تا جور ندید چو او چشم روزگار
1 خرم صباح آنکه او ز اول که بگشاید نظر بیند همایون طلعت کشور گشای بحر و بر
2 صاحبقران بیقرین شاه زمان ماه زمین سلطان نظام ملک و دین فرخ رخ فرخنده فر
1 مرا چو یاد خراسان گذر کند بضمیر ز خون دیده کنم همچو لاله برگ زریر
2 چنانم آتش دل بر فلک زبانه زند که یک شرر بود از شعله هاش چرخ اثیر
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به