- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صلای کافری و غارت مسلمانی در آن زمان که ز رخ زلف را برافشانی
2 بدام زلف تو افتاده است این دل من گذشت عمر عزیزم درین پریشانی
3 فغان و نعره برآید ز عالم و آدم اگر تو سلسله عشق را بجنبانی
4 اگر ز مشرب عذبی ز جان و دل بشنو صدای بانگ «اناالحق » صفیر «سبحانی »
5 کنون که وقت رحیلست دل بحق بسپار که میر طبل فرو کوفت کوس سلطانی
6 اگر تو مرده نه ای، روبروی جانان آر که زنده دل شوی از جلوهای ربانی
7 ز قاسمی نفسی گر قبول خواهی کرد بهیچ حال نرنجی و هم نرنجانی