- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مشتری و زهره در عین قران بوده ست دوش بوسه و می تا سحر با هم روان بودهست دوش
2 طالع سعد از از وبال آمد برون گویی که باز در معارج با سعادت هم عنان بودهست دوش
3 عارض خوبش که همچون صبح روشن آفتاب در شب تاریک زلفینش نهان بودست دوش
4 بی غبار ابر تاریکِ رقیب تیره روی تا سحر خورشید مجلس در میان بودهست دوش
5 از لب جام لبالب قوّتِ دل تا به روز وز لب ساقی پیاپی قوت جان بودهست دوش
6 عاشق و معشوق مست و کرده در آغوش دست آب و آتش ممتزج در یک مکان بودهست دوش
7 از عرق چینش نسیمی با صبا همراه شد باد ازین جا در چمن عنبر فشان بودهست دوش
8 غنچه دلتنگ از رشک صبا زد قرطه چاک بلبل بیچاره در تشویش از آن بودهست دوش
9 خضر چون بودست بر سر چشمهء آب حیات بر لب کوثر نزاری همچنان بودهست دوش