مشتری و زهره در از حکیم نزاری قهستانی غزل 703

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

مشتری و زهره در عین قران بوده ست دوش

1 مشتری و زهره در عین قران بوده ست دوش بوسه و می تا سحر با هم روان بوده‌ست دوش

2 طالع سعد از از وبال آمد برون گویی که باز در معارج با سعادت هم عنان بوده‌ست دوش

3 عارض خوبش که همچون صبح روشن آفتاب در شب تاریک زلفینش نهان بودست دوش

4 بی غبار ابر تاریکِ رقیب تیره روی تا سحر خورشید مجلس در میان بوده‌ست دوش

5 از لب جام لبالب قوّتِ دل تا به روز وز لب ساقی پیاپی قوت جان بوده‌ست دوش

6 عاشق و معشوق مست و کرده در آغوش دست آب و آتش ممتزج در یک مکان بوده‌ست دوش

7 از عرق چینش نسیمی با صبا همراه شد باد ازین جا در چمن عنبر فشان بوده‌ست دوش

8 غنچه دلتنگ از رشک صبا زد قرطه چاک بلبل بیچاره در تشویش از آن بوده‌ست دوش

9 خضر چون بودست بر سر چشمه‌ء آب حیات بر لب کوثر نزاری همچنان بوده‌ست دوش

عکس نوشته
کامنت
comment