به شوخی برق را راه تپش از جویای تبریزی غزل 672

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

به شوخی برق را راه تپش بر بال و پر بندد

1 به شوخی برق را راه تپش بر بال و پر بندد به تمکین کوه را چون کوچک ابدالان کمر بندد

2 دل از ترک علایق کامیاب مدعا گردد بلی این نخل چون برگش فرو ریزد ثمر بندد

3 فغان از موج خیز عشق کز دل تا سر مژگان به طفل اشک صد جا ره ز خوناب جگر بندد

4 حلاوت تا به مغز استخوانش را فرو گیرد کمر بر کام بخشی آنکه همچون نیشکر بندد

5 دلم از بسکه جویا سردمهری دیده از خوبان سرشکم بر سر مژگان به آیین گهر بندد

عکس نوشته
کامنت
comment