حالت جان مرا پیر مغان می‌داند از قاسم انوار غزل 296

قاسم انوار

آثار قاسم انوار

قاسم انوار

حالت جان مرا پیر مغان می‌داند

1 حالت جان مرا پیر مغان می‌داند آنکه پیوسته ز پیدا و نهان می‌داند

2 همت پیر مغان را چه توان گفت؟ که او قیمت راهبر و راهروان می‌داند

3 به همه حال اگر نیک و اگر بد باشم راز من از همه رو جان جهان می‌داند

4 گر چه خفتیم و نرفتیم طریقی برشاد یار ما قصه برخیز و بران می‌داند

5 ما اگر بی‌خبرانیم درین ره اما او ز احوال دل بی‌خبران می‌داند

6 چند گویی که: چسانی و چه حالست ترا؟ حال من گر تو ندانی، همه‌دان می‌داند

7 هر چه گفتیم و شنیدیم، یقینست آن یار همه را سربه‌سر از نور عیان می‌داند

8 عمر بگذشت به بی‌حاصلی و بی‌خبری دوست خود شدت عمر گذران می‌داند

9 بر سر کوی تو ساکن شود و جان بازد قاسمی مصلحت وقت در آن می‌داند

عکس نوشته
کامنت
comment