آشوب جانی شوخ جهانی از کمال خجندی غزل 961

کمال خجندی

آثار کمال خجندی

کمال خجندی

آشوب جانی شوخ جهانی

1 آشوب جانی شوخ جهانی بی اعتقادی نامهربانی

2 از پیش خویشم تا چند رانی زهر فراقم تا کی چشانی

3 من مهر ورزم آری من اینم نو کینه ورزی آری تو آنی

4 گاهم نوازی گاهم گدازی گاهی چنینی گاهی چنانی

5 بی جرم کشتن مردم یکی را توان ولیکن تو میتوانی

6 زینسان که داری از خویش دورم گر میرم از غم حالمه ندانی

7 گفتم نثارت سازم ه در اشک گفتا چه گویم در مچکانی

8 با تو چه ماند خضر و مسیحا عمری تو هرگز با کس نمانی

9 گر از کمال ای مونسه ملولی رفتم ز پیشت بردم گرانی

عکس نوشته
کامنت
comment