- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جانی و به کنه تو کسی پی نبرد جانا چه عامی و چه عارف چه جاهل و چه دانا
2 ظاهر نگرد عامی ز آن روی به دام افتد از طره و دستار و دراعه مولانا
3 من شکوه ز بیدادت هرگز نکنم لیکن بر بنده روا نبود جور این همه سلطانا
4 نائی به سرم هرگز میرم که پس از مردن شاید گذر اندازی بر خاک من احیانا
5 از حال دلم خاموش دور از تو دلی دارم از خون جگر خطها بر صفحه رو خوانا
6 از هجر و وصال تست گه مرده و گه زنده مشتاق به غیر از جان گوید چه ترا جانا