جان شیرین گر قبول چون تو از سلمان ساوجی غزل 209

سلمان ساوجی

آثار سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

جان شیرین گر قبول چون تو جانانی بود

1 جان شیرین گر قبول چون تو جانانی بود کی به جانی باز ماند، هر که را جانی بود؟

2 آب چشم و جان شیرین را کجا دارد دریغ هر که او را چون خیال دوست مهمانی بود؟

3 از خیال غمزه غماز کافر کیش او هر زمانی بر دل من تیربارانی بود

4 نامسلمان چشم ترکت را نمی‌دانم چه بود؟ زانکه دایم در پی خون مسلمانی بود

5 با خیال روی و مویش عشق بازد روز و شب هر کجا با بنده ماهی در شبستانی بود

6 با ملاقات یار شو، گو از سلامت دور باش هرکه او در عاشقی، خواهد که سلمانی بود

عکس نوشته
کامنت
comment