ای جان عاشق از لب جانان از عمادالدین نسیمی غزل 245

عمادالدین نسیمی

آثار عمادالدین نسیمی

عمادالدین نسیمی

ای جان عاشق از لب جانان ندا شنو

1 ای جان عاشق از لب جانان ندا شنو آواز «ارجعی » به جهان بقا شنو

2 از سالکان عالم غیبی ز هر طرف چندین هزار مژده وصل و لقا شنو

3 عالم صدای صوت «اناالحق » فرو گرفت ای سامع! این سخن تو به سمع رضا شنو

4 ای آنکه اهل میکده را منکری بیا از صوفیان صومعه بوی ریا شنو

5 صوفی کجا و ذوق می صاف از کجا این نکته را ز درد کش آشنا شنو

6 از سوز عود و نغمه چنگ و نوای نی شرح درون خسته پردرد ما شنو

7 هر صبحدم شمامه آن زلف عنبرین ز انفاس روح پرور باد صبا شنو

8 ای سروناز بر سر و چشمم ز روی لطف بنشین دمی و قصه این ماجرا شنو

9 گفتی ز روی لطف که: «ادعونی استجب » بنگر به سوی ما و هزاران دعا شنو

10 بعد از وفات بر سر خاک و عظام من بگذر دمی و غلغله مرحبا شنو

11 یکدم عنان زلف پریشان به دست باد بگذار و حال نافه مشک خطا شنو

12 روزی خطاب کن ز کرم کای گدای من! کوس جلال و طنطنه کبریا شنو

13 شرح غم نسیمی آشفته مو به مو ای باد صبح زان سر زلف دو تا شنو

عکس نوشته
کامنت
comment