مراست رشتهٔ جان کاکل از محتشم کاشانی غزل 507

محتشم کاشانی

آثار محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

مراست رشتهٔ جان کاکل معنبر او

1 مراست رشتهٔ جان کاکل معنبر او فغان اگر سر موئی شود کم از سر او

2 نه کاکل است که بر سر فتاده سر و مرا همای حس فکنده است سایه بر سر او

3 برابری به مه او روی نکرد مهی که رو نساخت چو آیینه در برابر او

4 اگر نقاب گشاید گل سمنبر من به گلستان چه نماید گل و سمن بر او

5 مرا ز دولت صد سالهٔ وصال آن به که غیر یک نفس آواره باشد از در او

6 چو قتل بی‌گنهان خواهی ای فلک ز نهار بریز خلق من اول ولی به خنجر او

7 چو محتشم شرف این بس که خلق دانندم کمین بنده‌ای از بندگان کمتر او

عکس نوشته
کامنت
comment