حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی
حکیم نزاری قهستانی

ای جانِ به لب رسیده از حکیم نزاری قهستانی غزل 64

غزل 64 ام از 1607 غزلیات

ای جانِ به لب رسیده بشتاب

1 ای جانِ به لب رسیده بشتاب خود را و مرا به نقد دریاب

2 دل رفت و تو نیز بر سر پای اندیشه نمی کنی در این باب

3 بر نسیه چه اعتبار زنهار در حاصل نقد وقت بشتاب

4 تسلیم شو و ز خود برون آی نزدیک رهی ست تا به بوّاب

5 اما چو ز خود نمی کنی سیر وامانده ای ز جمع اصحاب

6 از همت دوستان مددخواه باشد نظری کنند احباب

7 بینی که ز دیر کعبه سازند وز چار سوی صلیب محراب

8 جانا چو نمی شود میسر ما را ز غمت به هیچ اسباب

9 در بادیة جمال رویت لب تشنه بمانده ایم بی آب

10 از ناله من اثیر پر سوز و زسینة من زمانه پر تاب

11 فرزند ادای نقد ما باش بشنو سخن نزاری ای باب

12 با نوح نشین که بحر طوفان نه پایان دارد و نه پایاب

13 ما را غم عشق تو چو دشمن در معرکه می کشد چو قلاب

14 در سلسله می کشند ما را ما بی خبر از بهشت در خواب

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ای جانِ به لب رسیده بشتاب

شاعر شعر ای جانِ به لب رسیده بشتاب چه کسی است ؟

شاعر شعر ای جانِ به لب رسیده بشتاب حکیم نزاری قهستانی می باشد.

شعر ای جانِ به لب رسیده بشتاب در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر ای جانِ به لب رسیده بشتاب چیست ؟

قالب شعر ای جانِ به لب رسیده بشتاب غزل است

مضمون اصلی شعر ای جانِ به لب رسیده بشتاب چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.