- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جان زندگی از چشمه پرنوش تو دارد دل، بستگی از سنبل خاموش تو دارد
2 ای دانه و دام دل ما، حلقه کویت باز آی که دل، منتظر گوش تو دارد
3 دوشت، همه قصد طرف خاطر ما بود امشب سر زلفت، طرف دوش تو دارد
4 رنگی که سمن یابد، از اقدام تو یابد بویی که صبا دارد، از آغوش تو دارد
5 در شرح پراکندگی ماست، وگرنه زلف این همه سر، بهر چه در دوش تو دارد؟
6 از نیش، نیندیشد و از زهر، نترسد هر کس که هوای لب چون نوش تو دارد
7 این جوشش خون جگر و غلغل سلمان زان است که دیگ هوسش، جوش تو دارد