ای جان به چه ارزی تو از آشفتهٔ شیرازی غزل 1205

آشفتهٔ شیرازی

آثار آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

ای جان به چه ارزی تو که جانانه نداری

1 ای جان به چه ارزی تو که جانانه نداری ای شمع بمیری تو که پروانه نداری

2 در حلقه دامش نکنی یاد زگلزار ای مرغ گرفتار مگر خانه نداری

3 جویند بویرانه دل گنج محبت ای شهر خرابی تو که ویرانه نداری

4 ای عشق خراب از تو جهانی و تو پنهان آخر چه شرابی تو که میخانه نداری

5 ای شیخ مرا سبحه و سجاده میاور در دست مگر ساغر و پیمانه نداری

6 از بس دل آشفته در آنجا شده انبوه در حلقه آنزلف ره شانه نداری

7 با غبغب او دم مزن ای سیب ببستان چون نیست ترا آن دهن و چانه نداری

8 از ذکر ملک چند کنی فخر سپهرا گویا خبر ازنعره مستانه نداری

عکس نوشته
کامنت
comment