جان را به غیر وصلت خوشدل از کمال خجندی غزل 368

کمال خجندی

آثار کمال خجندی

کمال خجندی

جان را به غیر وصلت خوشدل نمی توان کرد

1 جان را به غیر وصلت خوشدل نمی توان کرد وز دل نشان مهر زابل نمی توان کرد

2 در دل بگشت ما را زینسان قضای مبرم آری فضای مبرم باطل نمی توان کرد

3 بر گیر بند و زنجیر از دست و پای مجنون کورا به هیچ بنده عاقل نمی توان کرد

4 بسیار سعی کردم کاری نشد میسر بدبخت را بکوشش مقبل نمی توان کرد

5 خاک درت ببوسم چون باد باز گردم کآنجا ز بی غوغا منزل نمی توان کرد

6 خاک در تو بارب کان خود چه کیمیائیست کانرا به هیچ وجهی حاصل نمی توان کرد

7 گفتی کمال پیدل صبر است چاره تو ای جان من صبوری بیدل نمی توان کرد

عکس نوشته
کامنت
comment