فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

فروغی بسطامی
فروغی بسطامی

جان به لب آمد و بوسید لب از فروغی بسطامی غزل 25

غزل 25 ام از 549 غزلیات

جان به لب آمد و بوسید لب جانان را

1 جان به لب آمد و بوسید لب جانان را طلب بوسهٔ جانان به لب آرد جان را

2 سر سودا زده بسپار به خاک در دوست که از این خاک توان یافت سر و سامان را

3 صد هزاران دل گم گشته توان پیدا کرد گر شبی شانه کند موی عبیر افشان را

4 زده ره عقل مرا، حور بهشتی رویی که به یک عشوه زند راه دو صد شیطان را

5 سست عهدی که بدو عهد مودت بستم ترسم آخر که به سختی شکند پیمان را

6 ابر دریای غمش سیل بلا می‌بارد یا رب از کشتی ما دور کن این توفان را

7 حیف و صد حیف که دریای دم شمشیرش این قدر نیست که سیراب کند عطشان را

8 با دم ناوک دل دوز تو آسوده دلم خوش‌تر آن است که از دل نکشم پیکان را

9 عین مقصود ز چشم تو کسی خواهد یافت که زنی تیرش و بر هم نزند مژگان را

10 گر سیه چشم تو یک شهر کشد در مستی لعل جان‌بخش تو از بوسه دهد تاوان را

11 دوش آن ترک سپاهی به فروغی می‌گفت که مسخر نتوان ساخت دل سلطان را

12 آفتاب فلک فتح ملک ناصر دین که به هم‌دستی شمشیر گرفت ایران را

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر جان به لب آمد و بوسید لب جانان را

شاعر شعر جان به لب آمد و بوسید لب جانان را چه کسی است ؟

شاعر شعر جان به لب آمد و بوسید لب جانان را فروغی بسطامی می باشد.

شعر جان به لب آمد و بوسید لب جانان را در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 13 سروده شده است.

قالب شعر جان به لب آمد و بوسید لب جانان را چیست ؟

قالب شعر جان به لب آمد و بوسید لب جانان را غزل است

مضمون اصلی شعر جان به لب آمد و بوسید لب جانان را چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر