ای جان و جهان توام از جهان ملک خاتون غزل 1387

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

ای جان و جهان توام پناهی

1 ای جان و جهان توام پناهی بر جمله جهان تو پادشاهی

2 بر عشق رخ تو مردم چشم در دیده ی ما دهد گواهی

3 خون جگرم ز دیده پالود معلوم شود ترا کماهی

4 شرحش نتوان که خود بگوید خوناب دو چشم و رنگ کاهی

5 از ناله ما نرفت در خواب دوش از غم هجر مرغ و ماهی

6 خواهم شب وصل تو نگارا وز جور بکن هر آنچه خواهی

7 در جمله جهان رهست ما را از ره مگذر چو مرد راهی

عکس نوشته
کامنت
comment