1 جو همی خواستم پریر به شعر از که؟ از نا خوشی گرانجانی
2 گفت جو می دهم، ولیک به زر رو درستی بیار و انبانی
3 گفتمش این سخن معاملتیست نیست از کار دور چندانی
4 زر ندارم ولیک بفرستم از میان پای خر گروگانی
1 در عشق تو دل بجان همی کوشد عاجز شد و همچنان همی کوشد
2 در سنبل تا بهار می پیچد با نرگس دلستان همی کوشد
1 دلم در آرزوی عشق روی جانانست بعشق می نرسم این همه بلا زانست
2 همه ازین سوی عشقست هر چه رنج و بلاست چو جان بعشق گروکشت کار اسانست
1 تا دم باد صبا بگشا دست گرهی از دل ما بگشا دست
2 هر فتوحی که جهانراست ز گل همه از باد هوا بگشادست