-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جانا ز دست عشق تو فرسوده خاطرم گر دورم از نظر به دل و جانت حاضرم
2 منظور من تویی به جهان ای جهان جان وز دیده بر جمال تو ای دوست ناظرم
3 چون من کسی ندید خریدار در جهان جان می فروشم و غم عشق تو می خرم
4 من معتقد به حسن و جمالت شدم چنانک کز مهر وی دوست به خورشید ننگرم
5 از روزگار هجر به جان آمدم بیا جان را کنم فدات گر آیی شبی برم
6 با وصل دوست دوزخ ماهست چون بهشت با هجر دوست جنّت مأوا کجا برم