1 جانا، نظری به ما نکردی با خویشتن آشنا نکردی
2 یکدم به مراد ما نبودی یک کار برای ما نکردی
3 یک وعدهٔ خود بسر نبردی یک حاجت ما روا نکردی
4 ما را به وصال وعده دادی و آن وعدهٔ خود وفا نکردی
5 هر لابه، که بر در تو کردیم نشنیدی و گوش وا نکردی
6 در کوی تو آمدیم و ما را بر خاک درت تو جا نکردی
7 پس در دل تو چگونه گنجم؟ چون بر در خود رها نکردی
8 درد دل خستهٔ عراقی دیدی، به کرم دوا نکردی
دیدگاهها **