جانا چه کرده‌ایم از ابن یمین فریومدی غزل 304

ابن یمین فریومدی

آثار ابن یمین فریومدی

ابن یمین فریومدی

جانا چه کرده‌ایم که از ما بریده‌ای

1 جانا چه کرده‌ایم که از ما بریده‌ای برگوی تا ز غیر محبت چه دیده‌ای

2 این شرط دوستی بود آخر تو خود بگوی کز ما رمیده به غیر آرمیده‌ای

3 دل را چو غنچه‌ای ز تو مستور داشتم چون باد صبحدم به سر آن رسیده‌ای

4 اکنون که دست عشق تو بگرفت جیب جان دامن چرا ز صحبت جان در کشیده‌ای

5 سوزی که هست در دلم از آتش فراق هرگز ندیده‌ای و نه از کس شنیده‌ای

6 تلخست بی‌تو عیشم و دانی تو هم یقین گر هیچ وقت شربت صبری چشیده‌ای

7 غایب مرو ز دیده ابن‌یمین از آنک تو اشک نیستی که روی نور دیده‌ای

عکس نوشته
کامنت
comment