- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جانا ز غم عشق تو امروز چنانم کاندر خم زلف تو توان کرد نهانم
2 بر چهره عیان گشت به یکبار ضمیرم وز دیده نهان کرد به یکبار نشانم
3 زین بیش ممان در غم خویشم که از این پس دانی که اگر بیتو بمانم بنمانم
4 از دست فراقت اگرم دست نگیری زودا که فراق تو برد دست به جانم
5 هرچند که اندیشه کنم تا غرض تو از کشتن من چیست همی هیچ ندانم