1 جانا! جانی عاشق روی تو مراست افتادگییی بر سر کوی تو مراست
2 هرگز نتوان گفت –یقین میدانم آن قصه که با هر سر موی تو مراست
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 چون نیست هیچ مردی در عشق یار ما را سجاده زاهدان را درد و قمار ما را
2 جایی که جان مردان باشد چو گوی گردان آن نیست جای رندان با آن چکار ما را
1 این چه سوداست کز تو در سر ماست وین چه غوغاست کز تو در بر ماست
2 از تو در ما فتاده شور و شری این همه شور و شر نه در خور ماست
1 تو را در ره خراباتی خراب است گر آنجا خانهای گیری صواب است
2 بگیر آن خانه تا ظاهر ببینی که خلق عالم و عالم سراب است
1 ترا در علم معنی راه دادند بدستت پنجهٔ الله دادند
2 ترا از شیر رحمت پروریدند براه چرخ قدرت آوریدند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **