1 جانا به کمال صورتیای در حسن و جمال آیتیای
2 وصف رخ تو چگونه گویم میدان که به رخ قیامتیای
3 با وصل تو ملک جم نخواهم زیرا که تو به ز ملکتیای
4 انصاف اگر دهیم جانا آراسته خوب صورتیای
5 گفتی که تراام انوری باش لیکن چه کنم که ساعتیای
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 هر شکن در زلف تو از مشک دالی دیگرست هر نظر از چشم تو سحر حلالی دیگرست
2 ناید اندر وصف کس آن چشم و زلف از بهر آنک در خیال هرکس از هریک خیالی دیگرست
1 عشق ترا خرد نباید شمرد عشق بزرگان نبود کار خرد
2 بار تو هرکس نتواند کشید خار تو هر پای نیارد سپرد
1 معشوق دل ببرد و همی قصد دین کند با آشنا و دوست کسی اینچنین کند
2 چون در رکاب عهد و وفا میرود دلم بیهوده است جور و جفا چند زین کند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **