عراقی

عراقی

عراقی
عراقی

جانا، نظری که ناتوانم از عراقی غزل 178

غزل 178 ام از 613 غزلیات

جانا، نظری که ناتوانم

1 جانا، نظری که ناتوانم بخشا، که به لب رسید جانم

2 دریاب، که نیک دردمندم بشتاب، که سخت ناتوانم

3 من خسته که روی تو نبینم آخر به چه روی زنده مانم؟

4 گفتی که: بمردی از غم ما تعجیل مکن که اندر آنم

5 اینک به در تو آمدم باز تا بر سر کوت جان‌فشانم

6 افسوس بود که بهر جانی از خاک در تو بازمانم

7 مردن به از آن که زیست باید بی‌دوست به کام دشمنانم

8 چه سود مرا ز زندگانی چون از پی سود در زیانم؟

9 از راحت این جهان ندارم جز درد دلی کزو بجانم

10 بنهادم پای بر سر جان زان دستخوش غم جهانم

11 کاریم فتاده است مشکل بیرون شد کار می‌ندانم

12 درمانده شدم، که از عراقی خود را به چه حیله وارهانم؟

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر جانا، نظری که ناتوانم

شاعر شعر جانا، نظری که ناتوانم چه کسی است ؟

شاعر شعر جانا، نظری که ناتوانم عراقی می باشد.

شعر جانا، نظری که ناتوانم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر جانا، نظری که ناتوانم چیست ؟

قالب شعر جانا، نظری که ناتوانم غزل است

مضمون اصلی شعر جانا، نظری که ناتوانم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر