- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جامی به روی خاک چو یک زنده یافت نیست خوشوقت مردگان که ته خاک خفته اند
2 گردی ز رهروان ره صدق مانده بود آن هم کنون ز ساحت ایام رفته اند
3 قومی رسیده اند که در کارگاه فضل هرگز دری به مثقب فکرت نسفته اند
4 خاری به جان اهل دلی گر خلیده است چون سبزه گشته خرم و چون گل شکفته اند
5 خاطر مدار رنجه اگر عیب ها ز تو هر جا نموده باز و هنرها نهفته اند
6 از کج چه اعتبار اگر کج نموده اند بر راست چیست طعنه اگر راست گفته اند