1 جامی مبند توسن همت به میخ آز همچون خران بر آخر آخرزمانیان
2 از خوان خاکیان مطلب لقمه تا رسد نزل بقا ز مایده آسمانیان
3 آزادگی گزین که نیرزد به نزد عقل ملک جهان به دیدن روی جهانیان
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 روستایی ز دست باران جست رفت و در پای ناودان بنشست
2 ساده ای از تکاو عرصه غور کرد روزی به سوی شهر عبور
1 ذکر گنج است و گنج پنهان به جهد کن داد ذکر پنهان ده
2 به زبان گنگ شو به لب خاموش نیست محرم درین معامله گوش
1 حد انسان به مذهب عامه حیوانیست مستوی القامه
2 پهن ناخن برهنه پوست ز موی به دو پا رهسپر به خانه و کوی
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به