صیت جمال روی تو عالم فروگرفت از اسیری لاهیجی غزل 74

اسیری لاهیجی

آثار اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

صیت جمال روی تو عالم فروگرفت

1 صیت جمال روی تو عالم فروگرفت حسنت جهان گرفت و بوجه نکو گرفت

2 زاهد که منع عاشق دیوانه می نمود رویت چو دید آتش عشقش درو گرفت

3 بی پرده تاب حسن و جمالش کسی نداشت زان رو نقاب مائی ما را برو گرفت

4 غلمان و حور را بنظر کی درآورد هر دل که با جمال رخ یار خو گرفت

5 (چون وایه دلم همه دم شاهد و می است از توبه دست شستم و جام و سبو گرفت)

6 (تا از نقاب زلف جمالش نمود رو سودای زلف او همه جان موبمو گرفت)

7 (گویند از چه جان اسیری مشوش است) (آشفتگی ز زلف پریشان او گرفت)

عکس نوشته
کامنت
comment