جمالت بر سر خوبی کلاهست از انوری ابیوردی غزل 37

انوری ابیوردی

آثار انوری ابیوردی

انوری ابیوردی

جمالت بر سر خوبی کلاهست

1 جمالت بر سر خوبی کلاهست بنامیزد نه رویست آن که ماهست

2 تویی کز زلف و رخ در عالم حسن ترا هم نیم شب هم چاشتگاهست

3 بسا خرمن که آتش در زدی باش هنوزت آب خوبی زیر کاهست

4 پی عهدت نیاید جز در آن راه کز آنجا تا وفا صد ساله راهست

5 ز عشوت روز عمرم در شب افتاد وزین غم بر دلم روز سیاهست

6 پس از چندی صبوری داد باشد که گویم بوسه‌ای گویی پگاهست

7 شبی قصد لبت کردم از آن شب سپاه کین چشمت در سپاهست

8 به تیر غمزه مژگانت انوری را بکشتند و برین شهری گواهست

9 لبت را گو که تدبیر دیت کن سر زلفت مبر کو بی‌گناهست

عکس نوشته
کامنت
comment