-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جمالت بر سر خوبی کلاهست بنامیزد نه رویست آن که ماهست
2 تویی کز زلف و رخ در عالم حسن ترا هم نیم شب هم چاشتگاهست
3 بسا خرمن که آتش در زدی باش هنوزت آب خوبی زیر کاهست
4 پی عهدت نیاید جز در آن راه کز آنجا تا وفا صد ساله راهست
5 ز عشوت روز عمرم در شب افتاد وزین غم بر دلم روز سیاهست
6 پس از چندی صبوری داد باشد که گویم بوسهای گویی پگاهست
7 شبی قصد لبت کردم از آن شب سپاه کین چشمت در سپاهست
8 به تیر غمزه مژگانت انوری را بکشتند و برین شهری گواهست
9 لبت را گو که تدبیر دیت کن سر زلفت مبر کو بیگناهست