از مطرب جمال تو آفاق پر از اسیری لاهیجی غزل 72

اسیری لاهیجی

آثار اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

از مطرب جمال تو آفاق پر صداست

1 از مطرب جمال تو آفاق پر صداست عالم زساز عشق چه گویم چه بانو است

2 ساقی بکف پیاله و مطرب سرود گو عالم برقص و مستی، دوران بکام ماست

3 کونین پر سرود و سماعست و ذوق و حال ذرات جمله مست می عشق جانفزاست

4 هرکس بیار دست در آغوش و بیخبر جوید خبر ز یار که آن یارما کجاست

5 دیدم که مست باده عشقند هر که هست گر پیر و گر جوان و اگرشاه وگر گداست

6 در عین عشق عاشق و معشوق شد یکی احول نه یکی دو مبین احولی چراست

7 آن یار در ازل باسیری چو یار شد باماست تا ابد نه که ازما دمی جداست

عکس نوشته
کامنت
comment