1 جاهل که لاف فضل زند کاش از نخست آن نقد را ز کیسه خود جست و جو کند
2 خر کی زند ز مایده عیسوی نفس گر زانکه سر به توبره خود فرو کند
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 سالها شد که روی در دیوار دل برآرم به گرد شهر و دیار
2 تا بیایم نشان آدمیی کاید از وی نسیم محرمیی
1 ابلهی رخت خود به خواب سپرد رختش از تن کشید و دزد ببرد
2 جز ازاری که بودش اندر پای کش ز بی قیمتی گذاشت به جای
1 گفت بر عارفان بود معلوم که شما حاکمید و من و محکوم
2 هر چه ظاهر ز زین و شین شماست موجب مقتضای عین شماست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **