- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جهانرا حسن رویت داد آئین عدم را گنج هستی کرد خودبین
2 چو نور مهر عالم سوز رویت عیان آمد، نهان شد ماه و پروین
3 به تعلیم غم عشق تو گشتم بفن عاشقی مفتی در دین
4 چه عشق است این که در عمری ز شوقت نیامد عاشقانرا سرببالین
5 چنان محوم در انوار جمالت که نه تلوین میدانم نه تمکین
6 فراغت از دو عالم داد عشقم کنون پروای آنم نیست یا این
7 اسیری شد چنان مست می عشق که جز مستی ندارد هیچ آئین