جفا تا کی کنی بر ما از جهان ملک خاتون غزل 1411

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جفا تا کی کنی بر ما نگویی

1 جفا تا کی کنی بر ما نگویی به خون دیده رویم چند شویی

2 به جان آمد دل من از جفایت مکن زین بیش با ما تندخویی

3 مکن زین بیش خواری بر عزیزان که در عالم نماند جز نکویی

4 چو جان و دل بدادم در غم تو بگو تا از من مسکین چه جویی

5 دلا بنشین و کنج عافیت گیر به کوی بی وفایان چند پویی

6 ندارد با من او یاری ندارد جهان با درد بی درمان چه گویی

7 بجز صبرت نباشد هیچ تدبیر که با درد و غمش سنگ و سبویی

8 چو رفتت آبرو در عشق بازی مکن با طبع و خویش سخت رویی

9 به جان تو که بوی مهرت آید اگر یک روز خاک ما ببویی

عکس نوشته
کامنت
comment