1 ایزدا مستحق عفو توأم ز آنکه من بنده را گناه بسیست
2 نه تو خود را عفو همیدانی پس برین قول بیخلاف بایست
3 عفو کردن پس از گناه بود بیگنه را بعفو حاجت نیست
1 ایدل گرت شناختن راه حق هواست خود را بدان که عارف خود عارف خداست
2 غم ره مده بخویشتن ار وقت خوش نماند زیرا که وقت فوت شد اما خوشی بجاست
1 دوش رفتم از ره فکرت بر این نیلی حصار دیدمش فیروزه گون صرحی زمرد زرنگار
2 منزل اول به پیشم چست پیکی باز جست آنچنان کش بادگاه سیر بشکافد غبار