سفر گزیدم و داغ از امیر شاهی سبزواری غزل 103

امیر شاهی سبزواری

آثار امیر شاهی سبزواری

امیر شاهی سبزواری

سفر گزیدم و داغ تو بر دلست هنوز

1 سفر گزیدم و داغ تو بر دلست هنوز جهان بگشتم و کوی تو منزلست هنوز

2 چه سود همچو صبا عرصه جهان گشتن چو دل به سرو بلند تو مایلست هنوز

3 تو ای رفیق که آسوده‌ای، قدم بردار کز آب دیده مرا پای در گلست هنوز

4 به گریه گفتمش: از حال من مشو غافل به خنده گفت که: بیچاره غافلست هنوز

5 طریق عشق، به ناموس می‌رود شاهی پیاله‌ای دو سه دیگر، که عاقلست هنوز

عکس نوشته
کامنت
comment