- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زخمها از شیخ و زاهد بیحد و مر خوردهام تا شکایت بر در پیر مغان آوردهام
2 گو مَنِهْ تا جم به سر ای مدعی کاندر ازل سر به جز بر آستان میکشان نسپردهام
3 آگهی ای پیر میخانه تو از اسرار من گرچه من از درد دل از صید یکی نشمردهام
4 فقر تو فخر من است و بندگیت خواجگی نیستم درویش غیر از تو طلب گر کردهام
5 نشکفم جز از نسیم نوبهار نوصل دوست کاز سموم هجر تو آن گلبن افسردهام
6 خضر میخانه تویی ساقی عیسیدم کجاست گو بده جامی که از جور زمان دلمردهام
7 گر نمک سایی تو بر زخمم خنک داغ درون ور کشم مرهم زخمیست از نو خوردهام
8 از عنایات بزرگان جهان آشفتهوار التجا بر درگه شاه ولایت بردهام
9 ساقی میخانه وحدت علی پیر طریق کاز همه کون و مکان رو بر درش آوردهام