تا سرو قباپوش تو را دیده‌ام از شیخ بهایی غزل 15

شیخ بهایی

شیخ بهایی

شیخ بهایی

تا سرو قباپوش تو را دیده‌ام امروز

1 تا سرو قباپوش تو را دیده‌ام امروز در پیرهن از ذوق نگنجیده‌ام امروز

2 من دانم و دل، غیر چه داند که در این بزم از طرز نگاه تو چه فهمیده‌ام امروز

3 تا باد صبا پیچ سر زلف تو وا کرد بر خود، چو سر زلف تو پیچیده‌ام امروز

4 هشیاریم افتاد به فردای قیامت زان باده که از دست تو نوشیده‌ام امروز

5 صد خنده زند بر حلل قیصر و دارا این ژندهٔ پر بخیه که پوشیده‌ام امروز

6 افسوس که برهم زده خواهد شد از آن روی شیخانه بساطی که فرو چیده‌ام امروز

7 بر باد دهد توبهٔ صد همچو بهائی آن طرهٔ طرار که من دیده‌ام امروز

عکس نوشته
کامنت
comment