عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

عرفی شیرازی
عرفی شیرازی

از دیده ام کدام نفس خون از عرفی شیرازی غزل 244

غزل 244 ام از 981 غزلیات

از دیده ام کدام نفس خون نمی رود

1 از دیده ام کدام نفس خون نمی رود سیل هزار زهر به جیحون نمی رود

2 غیرت برم به شادی عالم که هییچ گاه از خلوت وصال تو بیرون نمی رود

3 تمکین عشق بین که به این جذبهٔ طلب صد گام رفت محمل و مجنون نمی رود

4 معراج غیرت است، سر کوهکن، ولی باور مکن که ظلم به گلگون نمی رود

5 معمورهٔ دلی اگرت هست، بازگوی کاین جا سخن به ملک فریدون نمی رود

6 خیزد به کوی عشق ز دیوار و در فغان کای وای دیده ای کزو خون نمی رود

7 در سینهٔ من است که آغشته با الم آهی که از غم تو به گردون نمی رود

8 عرفی تو خود مرنج ، که بیداد دشمنان زین پیش می شد از دلت، اکنون نمی رود

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر از دیده ام کدام نفس خون نمی رود

شاعر شعر از دیده ام کدام نفس خون نمی رود چه کسی است ؟

شاعر شعر از دیده ام کدام نفس خون نمی رود عرفی شیرازی می باشد.

شعر از دیده ام کدام نفس خون نمی رود در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 10 سروده شده است.

قالب شعر از دیده ام کدام نفس خون نمی رود چیست ؟

قالب شعر از دیده ام کدام نفس خون نمی رود غزل است

مضمون اصلی شعر از دیده ام کدام نفس خون نمی رود چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر